جدول جو
جدول جو

معنی به طور سیستمی - جستجوی لغت در جدول جو

به طور سیستمی
بشكل منهجيّ
تصویری از به طور سیستمی
تصویر به طور سیستمی
دیکشنری فارسی به عربی
به طور سیستمی
Systematically
تصویری از به طور سیستمی
تصویر به طور سیستمی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
به طور سیستمی
de manière systématique
تصویری از به طور سیستمی
تصویر به طور سیستمی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
به طور سیستمی
systematisch
تصویری از به طور سیستمی
تصویر به طور سیستمی
دیکشنری فارسی به آلمانی
به طور سیستمی
व्यवस्थित रूप से
تصویری از به طور سیستمی
تصویر به طور سیستمی
دیکشنری فارسی به هندی
به طور سیستمی
منظم طور پر
تصویری از به طور سیستمی
تصویر به طور سیستمی
دیکشنری فارسی به اردو
به طور سیستمی
সিস্টেম্যাটিকভাবে
تصویری از به طور سیستمی
تصویر به طور سیستمی
دیکشنری فارسی به بنگالی
به طور سیستمی
kwa mfumo
تصویری از به طور سیستمی
تصویر به طور سیستمی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
به طور سیستمی
sistematik olarak
تصویری از به طور سیستمی
تصویر به طور سیستمی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
به طور سیستمی
체계적으로
تصویری از به طور سیستمی
تصویر به طور سیستمی
دیکشنری فارسی به کره ای
به طور سیستمی
系統的に
تصویری از به طور سیستمی
تصویر به طور سیستمی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
به طور سیستمی
בצורה שיטתית
تصویری از به طور سیستمی
تصویر به طور سیستمی
دیکشنری فارسی به عبری
به طور سیستمی
secara sistematis
تصویری از به طور سیستمی
تصویر به طور سیستمی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
به طور سیستمی
систематично
تصویری از به طور سیستمی
تصویر به طور سیستمی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به طور سیستمی
систематически
تصویری از به طور سیستمی
تصویر به طور سیستمی
دیکشنری فارسی به روسی
به طور سیستمی
systematisch
تصویری از به طور سیستمی
تصویر به طور سیستمی
دیکشنری فارسی به هلندی
به طور سیستمی
de manera sistemática
تصویری از به طور سیستمی
تصویر به طور سیستمی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور سیستمی
sistematicamente
تصویری از به طور سیستمی
تصویر به طور سیستمی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور سیستمی
de maneira sistemática
تصویری از به طور سیستمی
تصویر به طور سیستمی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور سیستمی
系统地
تصویری از به طور سیستمی
تصویر به طور سیستمی
دیکشنری فارسی به چینی
به طور سیستمی
systematycznie
تصویری از به طور سیستمی
تصویر به طور سیستمی
دیکشنری فارسی به لهستانی
به طور سیستمی
ตามระเบียบ
تصویری از به طور سیستمی
تصویر به طور سیستمی
دیکشنری فارسی به تایلندی